.:: نظریه دافعه خلاء و ماده - انتشار نیروی مقاومت ثانویه توسط علیرضا یعقوبی

** شرح نظريه **

 Vacuum & Matter Repellent - The Propagation of Secondary Resistance Force By Alireza Yaghoubi

 

تئوری V&MR-PSRF نظریه ای با نام بهبود دهنده ی فیزیک می باشد.

این نظریه دو بعد کلی برای بررسی در فیزیک را مشخص می کند.

 

خود را نماینده ی بعد اول (اصول) می داند و در بعد دو (نتایج اصول) سی پی اچ را کامل ترین تئوری می داند.

علاوه بر این به تکمیل محیطی نیز می پردازد.

این مدل با نظریه ی ریسمان سازگار می باشد و در واقع ساختاری ریسمانی را معرفی می کند.

همچنین این مدل مخروط زمانی را نیز در نظر گرفته و نسبت به آن تنظیم شده است.

از مزیت های دیگر می توان وجود یک محیط تاکیونی و البته سفر در زمان را نام برد. در این مدل سفر به گذشته امکان ندارد مگر آنکه سرعت ما منفی و یا زیر صفر باشد که خیلی هم بعید است.

و در مورد آینده می گوید با سرعت بیشتر از سرعت مجذور نور می توان به آینده رفت.

این نظریه سفید چاله را اثبات می کند و اما کرم چاله را لزوما به عنوان یک تونل زمانی معرفی می کند.

از نظر این تئوری یک سفید چاله ی مرکزی در مرکز عالم وجود دارد که مواد را از خود دور می کند و در نتیجه انبساط را به همراه دارد. همچنین می گوید هنگامیکه ماده ی درونی عالم به بیرون برسد و یا انبساط کامل انجام شود انحراف فضا – زمان با یک چرخش نیم صفحه به داخل برگشته و عالم شروع به انقباض می کند.

در این صورت تونل های زمانی در هنگام انبساط با حرکتی تک بعدی به مرکز عالم می روند و هنگامیکه انقباض شروع شد برعکس این قضیه تونل زمانی منحرف در جهت خلاف مرکز عالم حرکت تک بعدی ای خواهد داشت.

 

تونل های زمانی هنگامی ایجاد می شوند که سرعت جسم را به سرعت بالاتر از مجذور نور رساند که در آن حالت جسم در لختی کامل به راه خود ادامه می دهد.

زیرا طبق مدل در چنان سرعتی گرانش اثری ندارد.

اثر گرانش در این مدل برگرفته از نظریات نیوتون و اینشتین می باشد.

سرعت اثر آن را با اختلاف کوچکی از نسبیت تقریبا سرعت نور اما کمی بالاتر می داند.

اما طبق سی پی اچ و با مفهومی به نام شتاب مطلق می گوید سرعت دفع گراویتون ها چندین برابر سرعت نور است که دکتر جوادی بیان داشته اند.

 

شتاب مطلق بیان می دارد که گاهی در مکانیک ممکن است اثرات طوری اعمال نشوند که در اصل هستند.

برای مثال سرعت دفع گراویتون ها چندین برابر سرعت نور است اما به دلیل محدود بودن محیط اثر سرعت آن سرعت تقریبی نور می باشد.

که اگر محیطی در کار نبود و در واقع محیط به تابعیت از اثر بود آنگاه سرعت چندین برابر درست بود.

اما دفع گراویتون ها:

 در سی پی اچ بارها بیان می شود که ذرات سی پی اچ دارای اسپین گراویتون هستند و گراویتون ها جاذبه دارند و نه دافعه.

 

اما می دانیم که ماده از گراویتون نیست. از انحراف فضا – زمان در فضا سی پی اچ پخش می شود که در این تئوری سی پی اچ ذره ی بنیادی تشکیل دهنده ی خلا است و در واقع این انتشار ذرات در فضا باعث ایجاد خلا می شود.

اما انحراف فضا – زمان به دلیل مدل ترکیبی در اصل سه بعدی اما در محاسبات سرعتی دو بعدی در همه جا از فضا امکان دارد حتی بدون وجود ماده!

و از آنجا که اگر گراویتون ها جاذبه داشتند باید اجرام به بالا می رفتند تا اینکه سقوط کنند. زیرا حجم خلا خیلی بیشتر از مواد زمین است.

و حال که برعکس است یعنی گراویتون ها دافعه دارند.

 

و از همین استدلال ماده هم باید دارای دافعه باشد زیرا جاذبه ی لفظی که ما به کار می بریم آنگاه برآیند دفع خلا و ماده است.

 

اما این مدل بیان شده تطبیق داده شده با اصل عدم قطعیت نیز می باشد و دیدگاه کوانتوم درباره ی دنیا را توجیه می کند.

مدل مخروطی ای که این تئوری در نظر گرفته است مشخص می کند که کوانتوم یک محیط نیست بلکه قلب و مرکز هر محیطی به جز یک محیط تاکیونی یا فرا نسبیتی است.

از آنجا که کوانتوم در مرکز است خود را قاطع می داند(البته نه کامل – چون در سر حد مخروط نیست "دید فعلی کوانتوم هنوز آنقدر دقیق نیست که خود را در سر مخروط و قاطع بداند") و پایین خود را با باز شدن مخروط گسسته و معدوم از قطعیت می داند. حال آنکه ممکن است اگر کوانتوم در مرکز برخورد مخروطی نبود اینگونه نمی دید.

 

تا بیشتر وارد بحث نشده ایم مدل را به نمایش می گذارم:

مدل

همانطور که می بینید این مدل بازه ی سرعت نور را افزایش می دهد.

و در واقع نسبیت را گسترش می دهد.

 

محیط جدیدی به نام محیط دوگانه ی انتشار را معرفی می کند که محیط اثر گرانش است.

هر آنچه به آینده نزدیک شویم مخروط حال بزرگتر می شود.

و اما گذشته از مستطیل محیطی خارج است زیرا " گذشته دیگر گذشته و قابل برگشت نیست "!

اما هرآنچه به پایان دنیا نزدیک شویم مستطیل کوچک تر می شود و به حجم ذوزنقه ی گذشته افزوده می شود. تا دیگر آینده ای در کار نباشد.  

 اما برگردیم به اثر جاذبه:

این تئوری شامل دو اثر کنشی یکی بین مواد و خلا و دیگری بین خلا و خلا است.

کنش بین خلا – خلا پارادوکس خاص نام دارد و کنش میان ماده – خلا پارادوکس عام. همچنین کنش میان مواد نیز همانند کنش میان خلا – ماده می باشد.

 

در پارادوکس خاص عاملی مانند یک محیط جز تاکیونی یا با بیان بهتر یک موج تاکیونی شکافی در خلا ایجاد می کند. خلا به دو محیط جز و عام تبدیل می شود.

محیط جز هرچه موج قوی تر باشد به تهی بودن فضا نزدیک می شود و همین باعث می شود که هر دو محیط بر هم دفعی را داشته باشد که در این کنش یک میدان مغناطیسی ایجاد می شود و شکل اصلی مگنتوپاوز "مغناطیس سپهر" مشخص می شود. از آن به بعد مواد به سمت محیط جز "از دفع محیط کل" کشیده می شوند و در نتیجه یک سیاره یا ستاره بوجود می آید. (تراکم بیشتر و در واقع میدان قوی تر دلیل ایجاد ستاره است).

و اما در یک پارادوکس عام:

بعد از یک پارادوکس خاص اغلب یک پارادوکس عام خواهیم داشت که کنش میان خلا و ماده یا ماده و ماده است. (در کنش ماده – ماده همیشه خلا نیز وجود دارد بنابراین پارادوکس عام است. جایی که فقط ماده داشته باشیم هیچ کنشی انجام نمی شود "بدون عامل خارجی").

در این پارادوکس برآیند نیروهای دافعه در کنش همان جاذبه است که در سمت موافق دفع خلا است.

اما از شکسته شدن نیروها نیرویی در محیط به صورت مقاوت انتشار می یابد که علارغم ایجاد یک میدان دو قطبی برای جسم در اثر گرانش از چرخش وضعی جسم جلوگیری می کند.

و اما دید جدید دیگری نیز در مدل بیان شده بود. مقدار نیرو و انرژی!

در این مدل بیان شده است که در یک محیط کلاسیک تنها نیرو اثر مکانیکی دارد.

و در یک محیط نسبیتی قبل از محیط گرانش نیرو نسبت بیشتری به انرژی دارد و همچنین نوری که ما می بینیم بیشتر نیرو است تا انرژی!

و در محیط گرانش اثرات خواص مساوی انرژی و نیرو می باشند.

که محیط نسبیتی بعد از محیط گرانش اثر انرژی ای بیشتری نسبت اثر نیرویی در مکانیک خود دارد.

و در یک محیط تاکیونی بر عکس کلاسیک اثرات تنها بر انرژی است.

در گذشته و آینده هم که ما جزیی از زمان هستیم و نه انرژی و نیرو!

نسبت نیرو و انرژی در این تئوری به صورت زیر بیان می شود که در مقالات آینده بیشتر در مورد آن توضیح می دهیم:

F x C^2 = E x a

که در آن تنها می توان برای انرژی و نیرو تشکیل نسبت داد و اگرنه نتایج غلط می شوند: (برای شتاب و سرعت نور نمی شود)!:

E = F x C^2 / a

F = E x a / C^2

اثرات این فرمول را در مقاله ی بعد بررسی می کنیم.

با تشکر از  آقایان دکتر حسین جوادی -  نوید حقیقت – محمد سنگری – محمدرضا عظیمی – هانی شجاعی – احمد رزاقی - نوید رحیمی برای شرکت در بحث های مربوط به این تئوری و راهنمایی من.

علیرضا یعقوبی.

_________________________________________________________________________________

با تشکر ویژه از اقای یعقوبی به خاطر فرستادن این نظریه جالب و پرارزش علمی. امیدوارم به زودی مقاله بعدی ایشان در مورد تئوریشان به زودی در سایت پگاسوس قرار بگیرد. احمد رزاقی

 

Note: To read English version of this theory please click here